سالگرد

 

 

یکسال گذشت و یاد تو هنوز نرفته از دلم  

یکسال گذشت و در پی یه آرزوی باطلم  

تابستون مثل خوابی بود پاییز دلتنگی رسید 

زمستونم تموم شد و بهاری از راه نرسید  

خونه همون خونه ولی خالی از هوای تو  

بارون و برف از کوچمون نشسته رد پای تو  

یکسال گذشت و یاد تو هنوز نرفته از دلم  

یکسال گذشت و در پی یه آرزوی باطلم   

رفتی و اسم آشنات همیشه رو لب منه 

چند حرف اسم خوب تو دعای هر شب منه 

محتاج با تو بودنم تو غرق خواهشم بکن 

دلم گرفته خوب من بیا نوازشم بکن 

مهم نبود برای من که تو با من چه می کنی  

بیا ببین برای تو من با خودم چه می کنم  

تو آسمون خاطرات ستاره پر پر می کنم  

سالگرد تنهایی مو با خیال تو سر می کنم ... 

کلیک 

 هیچ کس نمی دونه تو این یکسال چی به مریم گذشت ...

آیه های بارونی یا سیلاب ؟؟

نگاهی کوتاه به پارک ساعی تو یکی از این روزهای بارونی 

کلیک

آدم یا شتر ؟؟؟

ا س ل ا م ی که آدم رو با شتر یکی کنه ............. !!!

برای این که یادم بمونه

اینقدر روز بد و سختی بود که هنوز نتونستم هضمش کنم ...  

چرا همه کمر همت بستن رو اعصاب من پیاده روی کنن، صبحش داشتم فکر می کردم هر جوری هست روزم رو خوب می گذرونم ...  

چقدر دلم سوخت این همه برای همشون انرژی می ذاشتم اینقدر تلاش می کردم خوب باشم اینقدر ... اول تصمیم داشتم تا تیرماه تو شرکت بمونم اما با این اوضاغ فکرنکنم حتی تا آخر فروردین هم دووم بیارم ... امروز اومده می گه حسابداری منتقل بشه تو بخش ترافیک یکی از نیروهاتون هم باید بمونه همین جا ... 

آخه خیر سرم برای بخش حسابداری ام ازشون برای چی باید جدا بشم ... نشستن همه فکرهاشون رو کردن حتی جای نشستن ام رو هم معلوم کردن ...

ادامه مطلب ...