بدون عنوان

هستم نمی دونم شاید خوبم شاید هم نه 

اما مطمئنم که خالی از هر گونه احساسم حتی دیگه منتظر هم نیستم چه خبر و اتفاق خوش و چه ناخوش ... 

با خدا یه تفاهم نامه امضا کردم که کلی ماده و تبصره داره اما تو مفهوم کلی قرار شده تا اطلاع ثانوی کاری به کار هم نداشته باشیم  

گاهی واقعا دلم می خواد بنویسم اما نمی شه از دروغ نوشتن بیزارم و از آه و ناله کردن هم نفرت دارم شایدم حرفی برای گفتن نیست ... البته می دونم که این ها همه بهانه است، من جرات نوشتن ندارم ... 

این آهنگ کاملا بی دلیل تمام روز و شبم رو پر کرده ...