....

  

 

سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ   

   

پی خواهش نوشت: تو این لحظه هایی که دلتون رنگ و بوی خدایی می گیره تو این لحظه هایی که پله پله می رید تا به ملاقات خدا برسید و پر می شید از حس قشنگ عاشقی هم بازی بچگی های من رو هم یاد کنید ...

دغدغه

دوست دختر داشتن یعنی دغدغه ...

شاید چون صداش خیلی بلند بود توجهم رو جلب کرد٬ پشت سرم داشت حرکت می کرد نمی دونستم طرف صحبتش خانمه یا آقا    

نمی دونم چرا کنجکاو شدم ببینم این آقا با این همه ادعا چه شکلیه برای همین راهم رو کج کردم  سمت گوشه پیاده رو تا از کنارم عبور کنه   

یه آدم معمولی بود مثل بقیه ... طرف صحبتش هم یه دختر بود که احساس کردم بدجوری اخماش تو همه ... 

دلم می خواست برم جلو و ازش بپرسم آقا اگه یه روز زن بگیری چی می گی ؟؟؟؟ 

حتما می گی زن گرفتن یعنی فاجعه ...

 

سر صبر

یه همکاری دارم که قراره صاحب یه دختر نازنازی بشه  

این آقا از تیرماه به همه اعلام کرد که بچه نیمه تیرماه به دنیا می یاد  

تیرماه که تموم شد مرداد هم به نیمه رسید و تا دو روز دیگه تموم می شه اما این بچه هنوز به دنیا نیومده ...

شروع

نقطه 

سر خط .... 

 

نام

بعد ها نام مرا باران و باد 

نرم می شویند از رخسار سنگ 

گور من گمنام می ماند به راه 

فارغ از افسانه های نام و ننگ ... 

                                                                "فروغ فرخزاد" 

 

پی تسلیت نویسی: بقای عمر شما بابا محمود٬ پاینده باشید و دلشاد