وان یکاد بخوانید و در فراز کنید ...

   

شونزده ماه پیش کسی رو از دست دادیم ... شونزده ماه بعد کسی وارد جمعمون شد ... 

اونی که رفت نبض زندگیمون بود ... کسی که وارد شده نفس زندگیمون ... 

بهشتی شدنت مبارک زندگی هاله ... 

سرنوشتت زیبا نفس هاله ...

....

  

خبر آمد خبری در راه است  

آدم بدا

هر کسی تو قصه زندگیش یه تعدادی آدم بد اطرافش داره و یه تعدادی آدم خوب ...

یا اینقدر جرات و جسارت داری و آدم بدا رو از زندگیت دور نگه می داری یا دندون سر جیگر می ذاری و وجودشون رو با آزارهاشون تحمل می کنی ... 

منم جزو دسته دومم ... یعنی اینقدر جسارت ندارم که رو در روی طرف بایستم و بگم وجودت داره اذیتم می کنه یا حرفی که زدی ناراحتم کرد ... 

اما الان می خوام ازشون بنویسم .... 

آدم بدای زندگی من : 

1. هنوزم حرفت داخل مغزم رژه می ره ... وقتی پرسیدی چند ماه گذشته و منم گفتم پانزده ماه، وقتی گفتی خوب پس یکسال بیشتره، کاش همون موقع به جای این که اشک تو چشمام جمع بشه بی خیال احترام و ... می شدم و می کوبیدم تو دهنت (.....) 

2. نمی دونم چرا گذشته رو فراموش کردی، چرا یادت رفته قبلا سر من و خونواده ام چه بلایی آوردی، حالا دایه عزیزتر از مادر شدی، چطوری باید بهت تفهیم کنم که دوست ندارم قاطی زندگیم بشی (....) 

3. جمله هات اذیتم می کنه اما از یه طرف هم خوبه، چون حداقل الان مطمئن شدم که حقت بود یه دفعه تنها بمونی، قبلا عذاب وجدان داشتم اما الان دیگه نه، تو فقط بلدی رو اعصاب پیاده روی کنی، البته بهتر بود می گفتم روی مغز حفره ایجاد می کنی (...) 

4. قبل از عقدت با هر بار حرف زدن بغض می کردم و تو می گفتی اشتباه می کنی هیچ چیزی عوض نمی شه، دیدی شد، خیلی درد داره ولی باید بگم دیدی حق با من بود، لعنتی دلم برات تنگ شده (....) 

5. کاش این همه سال چشم تو چشم بودن رو نادیده نمی گرفتی، من که همیشه باهات صاف و صادق بودم، چرا این همه یواشکی بازی، که چی بشه آخه؟ (.....) 

6. دلم می خواد ببینمت، نه برای این که بگم یه زمانی .........، برای این که بهت بفهمونم چقدر ازت متنفرم، برای این که بهت خیلی چیزها رو توضیح بدم، برای این که بهت بگم راست گفتی هیچ ارزشی نداری (....) 

7. خیلی وقتها زیادی اذیتم می کنی، آخه من با این اوضاع و احوال حسودی کردن دارم، اصلا من چی دارم که تو اینقدر با چشم حسادت بهم نگاه می کنی، باور کن خیلی دوست دارم اما واقعا اذیتم می کنی (....)  

8. سعی می کنم تو طول روز نادیده بگیرمت اما واقعا کار سختیه، حرفهات عین یه خنجر تیز و برنده است، بهت تبریک می گم وقتی حرف می زنی دقیقا تا ته دلم رو می سوزونی (....) 

9. حتی برای یه لحظه هم فکر نمی کردم جواب تمام خوبی ها رو اینجوری بدی، با تمام تلاشم برای مثبت اندیشی باید به تو هم تبریک بگم خوب گند زدی به همه چیز (........) 

10. ناخودآگاه جزء آدم بدای زندگی من رفتی، همون روزی که گفتی اینقدر به گذشته ها سنجاق نشو دلم ازت گرفت، همون روزی که گفتی من اینجوری فکر می کنم ..........(......) 

... 

............. 

...................... 

دلم می خواست به جای نقطه چینی که به جای هر حرف اسم آدم بدا گذاشتم اسم کاملشون رو می نوشتم اما ... 

نمی دونم خودم آدم بد قصه کی هستم،اصلا شاید آدم بد قصه تمام ده نفر بالا باشم اما تو قصه زندگیم آدم خوب هم دارم ... به روزی از همین روزها آدم خوبای زندگیم رو هم می نویسم ...

... 16...

تازه اول لطف خدا بود کجا رفتی  

خوشبختی توجهش به ما بود کجا رفتی  

تازه اول زدودن گرد غریبی از روی خاطره ها بود 

کجا رفتی کجا رفتی  

بعد از این همه رنج و عذاب چند ساله 

تازه اول درد دل من و شما بود  

کجا رفتی کجا رفتی  

با نبودنت،با نبودنت حال باغچه پریشونه 

گل روش و برمی گردونه  

هیچ آرزویی تو دلم یه صبح تا شب نمی مونه 

با نبودنت،با نبودنت غم تو صدای بارونه 

قناری خوب نمی خونه 

کسی تا تنها نباشه حال من و نمی دونه  

                                                              نمی دونه 

                                                                                نمی دونه ... 

* دلتنگی بدترین درد این روز های منه