دلمرده همون دل مرده است

دلم از روزی که رفتید دیگه همسایه نداره ....

......

..........

.............

یه دل مگه چند تا جون داره ؟؟؟؟؟


تسکین

نباید بفهمی که حالم بده، نمی خوام  که دردام و تسکین بدی

بعیده که بر گردی تو  زندگیم به من حرفت و رک و واضح زدی

فراموش کن خیلی بی طاقتم که روزهای من رنگ بی رنگیه

 اگه این همه اشک رو  گونمه ،توجه نکن واسه دلتنگیه

 نگاهم به عشق بعد از این زخمیه ، نگاهی پر از درس تنها شدن

یه فکر خراب، یه زخم عمیق از این یادگاری که دادی به من

هنوزم به وجود تو وابستم و یه حسی من و سمت تو می کشه

به من فرصت بیخیالی بده  اگر نه من و گریه هام می کشه ......

قضاوت

ساعت نزدیک یک صبح، تو خیابون های خلوت دنبال یه داروخانه شبانه روزی می گردیم، بالاخره پیدا می کنیم و من سریع می رم داخل، به نظرم شلوغی دارو خانه تو اون ساعت یکمی عجیبه ...

یه خانمی این مابین هی این پا و اون پا می کنه، می ایستم تا اول اون بره جلو ....  سعی می کنه با خانم خسته پشت شیشه خیلی اهسته صحبت کنه ... خانم خسته داره نسخه می پیچه حواله می ده به اقایی که کنار صندوق نشسته .....

سر شیشه اتریسا رو نشون همون خانم خسته می دم که به علامت نه فقط سرش رو تکون می ده .... 

سعی می کنم خوب فکر کنم، اما نمی تونم، می دونم که به من هیچ ربطی نداره، فقط موندم این خانم نمی تونست برای تهیه baby chek تا صبح صبر کنه ......

ضرب المثل

از قدیم می گن دل به دل راه داره ...

من الان دارم به تو فکر می کنم 

تو چی؟

...................

.........................

به تو فکر کردم ، به تو ...............