-
چیزی شبیه آرزو
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1397 22:00
دلم می خواست می شدی شانس زندگی بعد از مدتها خواستم یه فرصت بدم ... یه فرصت به خودم ... اما زهی خیال باطل، یادم رفته بود زندگی با خواسته های دل من عجیب سر ناسازگاری داره
-
یه پنج شنبه
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1397 22:00
اینقدر سخت بود و سخت گذشت که فکر می کردم امروز اصلا نمی رسه ... ولی رسید و تموم شد مثل خیلی چیزهای دیگه ...
-
...
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1397 22:00
یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم ...
-
امشب ...
یکشنبه 7 بهمنماه سال 1397 22:00
Bu akşam ölürüm beni kimse tutamaz من امشب خواهم مرد چه کسی مانع من خواهد شد Sen bıle tutamazsın yıldızlar tutamaz حتی تو هم نمی توانی مانع من بشی ، همانطور که ستاره ها نمی توانند Bır uçurum gıbı düşerım gözlerınden مانند افتادن از پرتگاه از چشمانت خواهم افتاد Gözlerın benı tutamaz چشمانت هم نمی توانند جلوی من را...
-
فقط باش
شنبه 6 بهمنماه سال 1397 22:00
گاهی فقط با یه جمله نگران نباش، تومی تونی می شه کلی کمک حال بود ... فقط باش ... و بگو نگران نباش
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 دیماه سال 1397 22:00
امشب چهار سال تموم شد چهار سالی که خیلی سخت گذشت چهار سالی که برای من چهل سال بود چهار ساله که من هنوز نبخشیدمت...
-
باز هم یلدا
جمعه 30 آذرماه سال 1397 22:00
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
اشتباه
یکشنبه 25 آذرماه سال 1397 22:00
روزی که اسم اینجا رو انتخاب کردم یا عاشق بودم یا دیوانه این روزها خورشید که سهله ، خودم رو هم باور ندارم
-
گذشته های دور دور
شنبه 24 آذرماه سال 1397 22:00
تموم زندگی ام و به چشمای تو دادم عمری به پات نشستم دل به کسی ندادم منتظرم یه روزی تو باشی در کنارم ... یادش به خیر....
-
دوباره
دوشنبه 28 آبانماه سال 1397 22:00
دوباره شونه های تو دوباره های های من چه جای خوبیه آغوش، برای دردهای من ... (زیبای خواب آلود_ سینا سرلک)
-
تلقین
یکشنبه 27 آبانماه سال 1397 22:00
نمی دونم چرا می گن کسی رو که مرده تو زمان دفنش باید تلقین داد ... به نظر من این تلقین باید برای بازمانده باشه نه کسی که دیگه نیست ... وقتی یکی از عزیزترینهات می ره باید یه نفر کنارت باشه، باید با صدای بلند صدات بزنه و بگه که عزیزت دیگه نیست جوری بگه که مثل سیلی بخوره تو صورتت بعد سفت بغلت کنه ... اینجوری تحمل مصیبت...
-
...
چهارشنبه 2 آبانماه سال 1397 22:00
باشه قبول من قرار نبود لیلی قصه ات باشم اما تو که فرهاد زندگی من بودی ....
-
بهارک
چهارشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1397 12:00
دلبر بهارم جانشین به حق ام هاله ثانی متولد شد ... قدمت مبارک الهی تمام روزهای زندگیت غرق شادی و خوشی باشه خاله تولدم، تولدت به هردومون مبارک باشه
-
دلم ...
سهشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1397 22:00
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ زن رﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽخواهد ... فردا از اون روزهای عجیب و غریبه، فردا همون عیدی که تو بدون خداحافظی من و تنها گذاشتی رفتی، فردا همون عیدی که برای من...
-
باز هم دلتنگی و دلتنگی و ...
جمعه 17 فروردینماه سال 1397 22:00
از سر خیابون قرنی که رد می شم غم عالم به دلم می شینه بعد از تو دیگه هیچ وقت پام رو تو قنادی مجلسی نذاشتم نه به خاطر اینکه تو دیگه نیستی به خاطر اینکه دیگه کسی به اندازه تو به فکرم نیست ... آخه غیر تو کسی نمی دونه که من چقدر قطاب دوست دارم خصوصا قطاب های مجلسی رو ... نمی دونم می تونی دلتنگم باشی یا نه، نگرانم هستی یا...
-
فراموشی
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1397 22:00
باید اینقدر سرگرم بشم که دردها فراموشم بشه باید خیلی چیزها رو فراموش کنم ...
-
فاصله ها
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1397 21:15
تو بهترین گوشه کافه تو یه مبل راحت لم دادم و هات چاکلتم رو تو اوج باکلاسی مزه مزه می کنم، گاهی با خواننده کافه هم صدایی می کنم و گاهی یاد تو می کنم ... دو تا بچه از پشت شیشه زل زدن به داخل کافه، و احتمالا فکر می کنن فاصلشون با یه مشت آدم خوشبخت تنها یه شیشه نیست... و من فکر می کنم کاش اینقدر مهربون بودیم که بتونیم...
-
درد
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1397 03:09
کاش می دونستی چه دردی داره به جای اینکه خودت رو کنارم داشته باشم و بغلت کنم و پر از حس های خوب بشم باید بشینم و عکسهات رو تماشا کنم ... نمی دونم یه روز برمی گردی یا نه ولی حتمی اون روز اگه بیاد خیلی دیره ... و حتما برگشتنت دردم رو بیشتر می کنه ... تو با من چه کردی ؟؟؟
-
احمق
سهشنبه 14 فروردینماه سال 1397 03:06
باز هم اشتباه کردم فکر می کردم بعد از این همه مدت عاقل شدم اما زهی خیال باطل ... اصلا نمی دونم چی شد فقط می دونم که اگر چه زود به خودم اومدم ولی بازم هوایی خوردم لعنت به من ... چرا اینقدر زود خام شدم
-
نفس تنگی
یکشنبه 12 فروردینماه سال 1397 03:15
دلم می خواد داد بزنم اسمتو فریاد بزنم تو کوچه پس کوچه شهر، عشق تو رو جار بزنم وقتی تو می خندی می خوام دلم و از جاش بکنم اونی که جون می ده برات آره منم، آره منم ...
-
دل تنگ
جمعه 10 فروردینماه سال 1397 00:37
عجیب دلتنگ عطر بهار نارنج ام ....
-
لذت
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1397 22:00
بعضی از اتفاقات تو زندگی هست که هر آدمی دلش می خواد حداقل برای یکبار تجربه اش کنه و لذتش رو مزه مزه کنه از نظر من مادر شدن یکی از این لذت هاست اطرافم مادرهایی هستن که به تازگی دارن این لذت رو تجربه می کنن و مادرهایی هم هستن که منتظر متولد شدن کووچولوشون هستن و من بهشون می گم مامان بعد از این ... کسانی هم هستن که باید...
-
تقدیر
سهشنبه 7 فروردینماه سال 1397 23:27
ما آدمها وقتی پای عشق و دوست داشتن رو به میون می یاریم، وقتی به هم نمی رسیم پای تقدیر و سرنوشت رو وسط می کشیم و می گیم قسمت نبود با هم باشیم، غافل از این که از اون اول مال هم نبودیم ...
-
بهاری دگر
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1397 22:00
مژده ای دل که دگر بار بهار آمده است ...
-
بهاری دگر
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1396 00:02
نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روز گاررررر
-
آرزوهای عبث
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1396 22:00
با اینکه خیلی در حقت بدی کردم با اینکه در حقم ناحقی زیاد کردی اما دلم برات خیلی تنگ شده کاش بودی که بگی نگران نباش حل می شه بگی من هستم ....
-
عذاب الیم
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1396 22:00
جای خالیش ........................ جای خالیت ........................... نبودنش .............................. نبودنت .................................. بدجور دارن عذابم می دن ...
-
شاید ...
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1396 22:00
فکر نکنی دوری و اینجا نیستی قلب من اون جاست تو تنها نیستی خودم می رم عکسام ولی تو قابه می شنوه حرف و ولی بی جوابه رفتن من شاید یه امتحانه واسه شناخت تو، تو این زمونه غصه نخور زندگی رنگارنگه یه وقتایی دور شدنم قشنگه مراقب گلدون اطلسی باش یه وقتایی منتظر کسی باش کسی که چشماش یه کمی روشنه شاید یه قدری هم شبیه منه ...
-
هراس بی تو بدون
شنبه 19 اسفندماه سال 1396 22:00
درد این روزهام اینه که به شدت از وابسته شدن هراس دارم ... شاید این ، همون هراس بی تو بودنه از آسمانم، ماتم ببارد هراس بی تو ماندنم ادامه داررررررررد
-
مادرم
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1396 22:00
روز مرگم بود، آن روزی که مادرم چشم از این دنیا بست مادرم مرد و من از غربت خود ترسیدم مادرم مرد و من از طرز نگاه دگران رنجیدم مادرم مرد و من از سردی دست همگان لرزیدم بعد از آن هم، کسی همدرد نبود کسی آغوش به روی من غمدیده حیران نگشود کسی همپای من غمزده از بغض نشکست مادرم وقتی مرد زندگی رخت از این خانه شاد بست که بست...