افسوس که در کنار من

خیال تو کم نیست

شانه ات کم است ...


این روزها اگه بخوام از یک تا ده به خودم یه نمره ای بدم

نمره ام بین هشت تا نه خواهد بود

راضیم از خودم 

و مهم همینه

گاهی برای حل یه مشکل فقط به یه نفر سوم احتیاج داری

نفر سومی که بین تو و اون نفر اول یا اتفاق یا هر چیز دیگه ای قرار بگیره

اما همیشه تو این مواقع تنهایی

تنهای تنها

این یه خوبی هم داره

وقتی تنها باشی دستت رو میذاری رو زانوی خودت 

نه به این حکم که می خوای مستقل عمل کنی، نه

دستت رو می ذاری به زانوت و از جات بلند می شی،کمرت رو صاف می کنی

چند قدم عقب می ری، اما با قدرت تمام با یه دور خیز شروع می کنی به دویدن 

و در نهایت یه پرش

اگه نترسی نتیجه اش یه پرش عالیه، که با دو تا پات محکم بدون زمین خوردن فرود می یایی 

اما حتی اگه هم بترسی فقط زمین می خوری

مهم اینه که تو تونستی از اون مانع عبور کنی ....

مهم اینه که نترسیدی

اصلا نفهمیدم چی شد

در این که کلا موضوع رو خیلی دیر گرفتم شکی نیست

اما ....

شاید اگه هاله چند ماه پیش بودم، واکنشم خیلی بد بود

اما امشب فقط یه ذره غر زدم

ذات کار مشکلی نداره، زمانش مناسب نیست

من باید به خودم فقط فرصت بدم

اجباری تو انجامش ندارم، فقط چند ساعت رو به عنوان تجربه می گذرونم و در نهایت به راحتی می گم نه

درسته این نه رو از الان تو ذهنم آماده کردم

اما بازم تلاش می کنم ....

با شنیدن صدای ضبط شده ات

حجم دلتنگی ام چند برابر شد 

اونقدر که چشمهام تو کسری از ثانیه پر شد ....