آدم بدا

هر کسی تو قصه زندگیش یه تعدادی آدم بد اطرافش داره و یه تعدادی آدم خوب ...

یا اینقدر جرات و جسارت داری و آدم بدا رو از زندگیت دور نگه می داری یا دندون سر جیگر می ذاری و وجودشون رو با آزارهاشون تحمل می کنی ... 

منم جزو دسته دومم ... یعنی اینقدر جسارت ندارم که رو در روی طرف بایستم و بگم وجودت داره اذیتم می کنه یا حرفی که زدی ناراحتم کرد ... 

اما الان می خوام ازشون بنویسم .... 

آدم بدای زندگی من : 

1. هنوزم حرفت داخل مغزم رژه می ره ... وقتی پرسیدی چند ماه گذشته و منم گفتم پانزده ماه، وقتی گفتی خوب پس یکسال بیشتره، کاش همون موقع به جای این که اشک تو چشمام جمع بشه بی خیال احترام و ... می شدم و می کوبیدم تو دهنت (.....) 

2. نمی دونم چرا گذشته رو فراموش کردی، چرا یادت رفته قبلا سر من و خونواده ام چه بلایی آوردی، حالا دایه عزیزتر از مادر شدی، چطوری باید بهت تفهیم کنم که دوست ندارم قاطی زندگیم بشی (....) 

3. جمله هات اذیتم می کنه اما از یه طرف هم خوبه، چون حداقل الان مطمئن شدم که حقت بود یه دفعه تنها بمونی، قبلا عذاب وجدان داشتم اما الان دیگه نه، تو فقط بلدی رو اعصاب پیاده روی کنی، البته بهتر بود می گفتم روی مغز حفره ایجاد می کنی (...) 

4. قبل از عقدت با هر بار حرف زدن بغض می کردم و تو می گفتی اشتباه می کنی هیچ چیزی عوض نمی شه، دیدی شد، خیلی درد داره ولی باید بگم دیدی حق با من بود، لعنتی دلم برات تنگ شده (....) 

5. کاش این همه سال چشم تو چشم بودن رو نادیده نمی گرفتی، من که همیشه باهات صاف و صادق بودم، چرا این همه یواشکی بازی، که چی بشه آخه؟ (.....) 

6. دلم می خواد ببینمت، نه برای این که بگم یه زمانی .........، برای این که بهت بفهمونم چقدر ازت متنفرم، برای این که بهت خیلی چیزها رو توضیح بدم، برای این که بهت بگم راست گفتی هیچ ارزشی نداری (....) 

7. خیلی وقتها زیادی اذیتم می کنی، آخه من با این اوضاع و احوال حسودی کردن دارم، اصلا من چی دارم که تو اینقدر با چشم حسادت بهم نگاه می کنی، باور کن خیلی دوست دارم اما واقعا اذیتم می کنی (....)  

8. سعی می کنم تو طول روز نادیده بگیرمت اما واقعا کار سختیه، حرفهات عین یه خنجر تیز و برنده است، بهت تبریک می گم وقتی حرف می زنی دقیقا تا ته دلم رو می سوزونی (....) 

9. حتی برای یه لحظه هم فکر نمی کردم جواب تمام خوبی ها رو اینجوری بدی، با تمام تلاشم برای مثبت اندیشی باید به تو هم تبریک بگم خوب گند زدی به همه چیز (........) 

10. ناخودآگاه جزء آدم بدای زندگی من رفتی، همون روزی که گفتی اینقدر به گذشته ها سنجاق نشو دلم ازت گرفت، همون روزی که گفتی من اینجوری فکر می کنم ..........(......) 

... 

............. 

...................... 

دلم می خواست به جای نقطه چینی که به جای هر حرف اسم آدم بدا گذاشتم اسم کاملشون رو می نوشتم اما ... 

نمی دونم خودم آدم بد قصه کی هستم،اصلا شاید آدم بد قصه تمام ده نفر بالا باشم اما تو قصه زندگیم آدم خوب هم دارم ... به روزی از همین روزها آدم خوبای زندگیم رو هم می نویسم ...

نظرات 12 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

اولا که سلام هاله جونم
دومن که اول
سومن کاملا بات موافقم نمیدونم چرا این روزا آدم بدای زندگیم خیلی زیاد شدن هاله دیگه نمیتونم آدم خوب پیدا کنم انقد که بدبین شدم به همه انقد که آدم بدای زندگیم پررنگن کاش میتونستم جلوشون واسم و بگم چقد ازشون متنفرم بگم همه چیزو میفهمم فقط خودمو میزنم به اون راه بگم چجوری میتونن به حساب خودشون انقد راحت خیات کننو آدمو دور بزنن بگم چرا با من منی که مث کف دست صادق بودم

سلام سارا جان
زندگی آدم خوب هم زیاد داره ... مطمئن باش
اصلا لازم نیست بگردی ... آدم خوبا خودشون می یان ...
مطمئن مطمئن

nina سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ق.ظ

نوشتن نداره که عزیزم همه میدونن ادم خوبه منم
زحمتت نمیدم بخدا راضی نیستم هی تک تک اسم ببری
باید جایی جسارت کرد و حذف کرد وگرنه مدتها همراهت میشه عین خوره

فدای تو آدم خوبه

رها سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:21 ق.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

راحت شدی؟ سبک چطور هاله ای؟
وقتی خالی میکنی خودتو ناخوداگاه سبک میشی
آدم بدا (یا شایدم کارای بد آدما) هم بودنشون عزیزم اجتناب ناپذیره ... وقتی دردناک تره که از نزدیکانت باشند و ازشون توقع نداشته باشی . فدای سرمون ...

نه متاسفانه رها
بیشتر غمم گرفت ........
انگار تازه رسیدم به عمق فاجعه

هلیا سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ http://www.mainlink2.blogsky.com

عزیز دلم تو انقدر مهربون و صبوری که وقتی گله میکنی آدم تعجب میکنه .
با آدمای قوی مثل تو خیلی حال میکنم .
آدم بد تو زندگی همه ما هست و متاسفانه بعضی هاشون هم به هیچ وجه قابل حذف شدن نیستن.
قربون تو و همه بامعرفتی هات .


کاش می شد با یه دکمه همشون رو از تو زندگی دیلیت کرد
فدای تو و اون دختر ناز مثل عروسکت ......

تیراژه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

این نوشتن ها چقدر خوبه
آدم رو خیلی سبک میکنه..اگر روزی بشه این حرفها رو "رو در رو" گفت و از مشاجره نترسید چقدر بهتر میشه اما حیف که همه ی ما یه "اما" و "مبادا" هایی داریم ..شاید هم احتیاط و حرمت نگه داشتنه..نمیدونم
ولی بعید میدونم تو آدم بده ی هیچ داستانی باشی..تقریبا محاله....شاید یک جایی سو تفاهمی یا شوخی ای...اما بد؟

از مشاجره نترسیدن دل شیر می خواد تیراژه .....

دل آرام سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

منم فکر میکنم هر کدوممون شاید آدم بد زندگی فردی یا افرادی باشیم. این معنیش این نیست که ما خطا کاریم، شاید اونها دید خوبی ندارن. خب مثلا خود تو، با این قیافه زیبا و تحصیلات و استقلال مالی و... میتونی خار چشم یا همون آدم بده ی زندگی خیلی ها باشی. میبینی؟ تو مقصر نیستی، دید اونها اینجوریه...
خداکنه اون ده نفر بفهمن تو دختر به این مهربونی رو سهوا و یا عمدا نباید ازار بدن، نباید...

راست می گی ...
ادم ها در کل بد نیستن ... این بستگی به دید ما داره ...
خدا به داد برسه نمی دونم چند نفر چشم دیدن من رو ندارن ....
عززززززیزم
الان پر از اعتماد به نفس شدم

وحید باقرلو سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:23 ب.ظ http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

فکر می کنم اکثر قریب به اتفاق آدمها از دسته دوم باشن و این چقدر بده.
خود من انقدر دندون رو جیگر می زارم که آخر جیگرم سوراخ میشه، بعد یه جوری میزنم تو پر طرف که تا عمر داره دور و برم هم نیاد.
یکی نیست بگه خب مرد حسابی، اینا رو به مرور بروز بده که اینطوری یهو منفجر نشی. البته اخیرا دارم بیشتر سعی می کنم ولی نمی دونم بشه یا نه؟!
راستی سلام

درسته بیشتر مردم تو دسته دوم طبقه بندی می شن متاسفانه اااااای وای من .....
ولی حقشونه ... زدی ضربتی ضربتی نوش کن ... امیدوارم موفق بشید ...
و
.
...
.......
سلام به اینجا خوش اومدید

آوا چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:40 ق.ظ

دو ماه بیشتره که دارم با تموم این حرف و
گپ ها میجنگم وراس راس تو چشمای
همممشون نگاه می کنم و حرفامو
میزنم..به معنای حقیقی عبارت
پوست انداختن دارم پوووست
میندازم اما خوبیش ایـنه که
راحت میشم..خوب کردی
نوشتی.از دل بیاد بیرون
رو زبون بشینه و آخر
نگاشته بشه خیلی
آدمو سبک میکنه
یاحق...

خیلی خوبه که حرف می زنی آوا
خیلی عالیه

باغبان چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ق.ظ http://laleabbasi.blogfa.com

سلام هاله جون
چقدر خوبه می تونی بنویسی
دیدم آدمهایی که رو که راحت سنگشون رو با طرف مقابل وامی کنن و به نظرم چقدر اعصابشون آرومه
آدمهایی هم که دندون رو جیگر می ذارن دو دسته اند یه عده اشون بالاخره راه حل درست برخوردبا آدم بدا رو پیدا می کنند مثه تو و وحید باقرلو اونطور که خودش تو کامنتش گفت یه عده اشون هم میشن مثه من
بهتره توضیح ندم که چه آدم گندی شدم.

دلم می خواست مفصل تر بنویسم اما نشد ... ترجیح دادم برای هر کسی به چند جمله بسنده کنم ...

روشنک چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:10 ب.ظ http://hasti727.blogfa.com

هاله جانم منم دسته دومی ام متاسفانه....
شاید تقصیر از خودمونه ...!!! نوشته ات برام تلنگر بود...باید فکر کنم ...باید یه راهی باشه

دقیقا مقصر فقط خودمونیم روشنک .....
اگه پیدا کردی به منم بگو لطفا

وانیا پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ب.ظ

اینجوری حداقل خالی میشی

نشد که بشه وانیا ....

پونه دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ق.ظ

تو با اون دل مهربونت هیچوقت آدم بده نمیشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد