دستای تو

 ای که بی تو خودم و تک و تنها می بینم 

هر جا که پا می ذارم تو رو اونجا می بینم 

یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود 

قصه غربت تو قد صد تا قصه بود 

یاد تو هر جا که هستم با منه  

داره عمر من و آتیش می زنه ...

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد  

گونه های خیسم و دستای تو پاک می کرد  

حالا اون دستا کجاست اون دو تا دستای خوب 

چرا بی صدا شده لب قصه های خوب ... 

من که باور ندارم اون همه خاطره مرد 

عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد  

آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده  

انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده ....

قسم یا وجدان

آقا بیا بی خیال آب کشیدن کلمه ها شیم، درست و درمون دو تا کلوم حرف حسابی چشم تو چشم با هم بزنیم 

قبول‌ ؟؟؟؟ 

تا چند ساعت دیگه می خوای بری و یه مشت کلمه پشت هم پشت هم، بلغور کنی و اسمش رو هم بزاری قسم نامه بعدشم بری دست بوسی و الخ ... حالا شاید همای سعادت رو شونه تو هم بشینه و یه دستی به سرت کشیده بشه که اونوقت باید گفت هیهات ... که فنا شدی و ... 

ولی تو رو به اون کسی که بهش اعتقاد داری ... اصلا تو رو به اون کسی که می پرستی خودت رو گم نکن ... هیچ کس ازت توقع معجزه نداره ها ... نگاه ... یکیش من ... نمی خوام یه دفعه بیای تو میدون و عصات رو بندازی وسط و تبدیل بشه به مار بوا و همه چی رو بخوره ... نه آقا جـــــــــون ... 

خواهشا اول از همه خودت باش ... 

دوم، زیر پات رو نگاه کنی (البت اگه با دقت نگاه کنی) لکه های خون رو میبنی ... آره داداشم می بینی ... سعی کردن محوش کنن اما موفق نشدن ... پس بدون کجا داری قدم بر می داری و رو چی پا می ذاری ...  

سوم و ختم کلوم نذار اوضاع از این که هست بدتر بشه ... نذار سرپرست یه خونه بیشتر از این شرمنده اهل و عیالش بشه  ...   

قسم نامه تو دردی از من و امثال من دعوا می کنه ... اصلا داداش قسم مسم و بی خیال ... وجدانت و عشقه ... 

موفق باشی داداش،‌ دعای خیر ما بدرقه راهت ... البت تا زمانی که راهت با راه ما چی ؟؟؟؟ یـــــکــی باشه ...  

حس خاص

بعضی از آدمها را نمی شود داشت!

فقط می توان یک جور خاصی دوستشان داشت! 

یعضی از آدمها اصلا برای این نیستند، 

که برای تو باشند، یا تو برای آن ها!

اصلا به آخرش فکر نمی کنی ... 

آن ها برای اینند که دوستشان بداری،  

آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق! 

یک جور خاصی از دوست داشتن که اصلا هم کم نیست ...

این آدمها حتی وقتی که دیگر نیستند هم، 

در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد ...