گفته بودم اگه روزگار بر وفق مرادم بچرخه، اگه بشه اون چیزی که دلم می خواد، اگه .... تو بهترین نقطه زندگیم ایستادم

اما در حد  اگه موند و نشد ... دلم سوخت اما نشد ... وجودم تیکه تیکه شد اما بازم نشد ....

من موندم و دوباره درد و درد ... من موندم و صبوری ... اما این بار خیلی سخت تره

قبول کردم باختم ... قبول کردم و سپر انداختم ... قبول کردم و موندم زیر آوار ... قبول کردم و له شدم ..... قبول کردم و به اعتماد کردن به تو شک کردم ... قبول کردم و فهمیدم که تو پشت و پناهم نیستی ... قبول کردم و پذیرفتم که برای همیشه تنهام ....  قبول کردم و رسیدم به این نتیجه که تو فاقد عدالتی ....

"صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی ...."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد