به طرز عجیبا غریبایی خیلی راحت رضایت می دم که من رو برسونه خونه

تو تمام مدتی که نشسته بودم تو ماشین داشتم به این فکر می کردم که چی شد؟؟؟؟

نمی دونم دارم چی کار می کنم ...................

من چرا دارم اینجوری عوض می شم ...

..............................................................................

حال دیوانگی من بنگر هیچ نگو 

بشنو نغمه دیوانه پریشان مرا ........

..............................................................................

من یه جایی باید بایستم 

شاید امشب وقتشه ......

به اندازه کافی زمان گذاشتم

دیگه بسه ........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد