امروز اینقدر اذیت شدم که دلم می خواست کوله ام رو بردارم و بی خیال همه چی بشم و برم زیر بارون

باورم نمی شد،  مردک به راحتی تونست اذیتم کنه

نمی دونم طرز رفتار اون تونست اشکم رو در بیاره یا ....برای اولین بار از وجود پارتیشن وسط اتاق خوشحال بودم، حداقل اینجوری هیچ کس حال خرابم و ندید

تنها چیزی که تونست یه ذره حالم و خوب کنه پیغام سینا بود ..........

"بی تو دلتنگ ترین عابر این شهرم  من

کاش پاییز تو را باز به من پس می داد"

مهدی کمانگر


نظرات 1 + ارسال نظر
کسی که پشت میزش نمی شینه! دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 09:01 ق.ظ

هدف اون هم همین بوده که تو رو فراری بده بنظرم با موندن میتونی انتقامت رو ازش بگیری. مطمئن باش. این آدم ها اینقدر بخیل هستن که همه چی رو برای خودشون میخوان.
چه خوب که با یه پیغام حالت عوض شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد