دوستت دارم

شبیه دیروز و تمام آن روزهایی

که حسابش را تنها خورشید می داند


گفته بودم که جهانم با تو رنگی است؟!

هر جا که نگاهم می رود

و هر کس که سلامم می دهد

باز تویی ...


حتی من در سیاه و سفید چشمهایت

باز هم تو را می بینم ...

اما خودم را خاطرم نیست!

شبیه چه کسی بوده ام !؟ نمی دانم ...


ما به اندازه پلک زدنی از هم دوریم 

و دلم می خواهد  این فاصله

جانم را به لبهایت برساند

تا باز هم ببوسمت ...!

مهران رمضانیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد