دلم می خواد

دلم می خواد برم یه جای دور

اصلا دور هم نبود مهم نیست، فقط جایی باشه که گم بشم

زمانی که کاملا مطمین شدم که نمی تونم برگردم به جای قبلیم ، یه نفر پیدا بشه ...

یه نفر که دستام رو بگیره ... درست مثل بچگی هام...

مثل همون روزها و شبهایی که کلافه می شدم یا درد داشتم و بابا می شست کنار تختم و دستم رو می گرفت تو دستش و اینقدر نگه می داشت  که اروم بشم ...

یه نفر پیدا بشه و دستام رو همونجوری بگیره

اونقدری دستهام  رو نگه داره که از هر چی ترس و دلهره است راحت بشم

اونقدری دستهام رو نگه داره که بتونم بغضم رو به فریاد بدل کنم

اونقدری دستهام رو نگه داره که بتونم دوباره با همه کس و همه چیز اشتی کنم

اونقدری دستهام رو نگه داره که ......

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر وزیری سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 11:15 ب.ظ http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
من هم دقیقا همین احساس رو دارم.
همیشه خدا هست

حتما هست

کسی که پشت میزش نمی شینه! یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 11:39 ق.ظ

مکانش رو پیدا کردی پلیز به من هم اطلاع بده. من دست نمیخوام (یه همچین آدم قانعی هستم من)

به چشمممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد