دلم گرفت ....

امروز بعد از یکسال لباسهام رو عوض کردم .... مشکی رو کنار گذاشتم ...  

خبر رفتن پدر مهربان دوباره برم می گردونه به سال پیش این موقع .... بغض می کنم ...

چقدر حالم بد بود ... دلم می خواست مامان صبح از خواب بیدارم می کرد و می گفت زودباش دیرت می شه ... غذات رو گذاشتم رو میزت ...  

حالا مهربان داره روزهای من رو تجربه می کنه ... چه تجربه تلخی ...  

حالا من می دونم اون چه حسی داره ... 

دلم می خواد الان یه گوشه می شستم و اشک می ریختم ...  

 

نیــما غــم دل گو که غریــبانه بگریمم 

سـر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم  

مـــن از دل این غار و تو از قله آن قاف  

از دل بهـــم افتیـــم و به جانانه بگرییم 

نظرات 15 + ارسال نظر
محمود دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:31 ق.ظ

از اول سال من دو تا از عزیزام رو از دست دادم
درکت میکنم

خدا رحمتشون کنه و به شما هم کمک برای تحمل دوری ...

yasna دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:51 ق.ظ http://delkok.blogfa.com

هاله چرا ماه رمضون های هر سال داره این شکلی میشه؟
پارسال تو... امسال مهربان....

کاش آخریش باشه.... گرچه دست ما نیست....
خدا ب مهربان عزیز صبر بده....

لعنت به این روزها

سارا دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

تلخ ترین حس دنیاس هاله تخ ترین
امیدوارم خدا مهربان صبر بده

منم امیدوارم ....

پونه دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ق.ظ

جون دلمممممممممممممممممممممم
عزیزمممممممممم

عزیزم ....

سمیرا دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:11 ب.ظ

روز شنبه خبر فوت یکی از آشنایانمان را شنیدم ، شوکه شدم و با مرور خاطرات آن روزها درگیر بودم تا امروز صبح که دل ارام بهم گفت مامان بابای مهربان .... و باز شوک و تاسف برای مهربان عزیز و بازماندگانش .
تسلیت میگم و آرزوی صبر و آرامش برای مهربان و عزیزانش دارم .

منم همین طور

آوا دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ب.ظ

هاله....خدا رحمت کنه مامان
عزیزت رو...خدا رحمت کنه
پدر مهربان رو......خدا به
همتون صبر بده.خیلی
سخته..خیلی سخته
خیلی....ازصبح که
شنیدم هنگم...
چه زود.........
یاحق...

ممنونم آوا جان
روحشون شاد

عارفه دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:24 ب.ظ http://inrozha.blogsky.com/

خدا رحمتشون کنه

آمین ...

آذرنوش سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

روحشون شاد...

آمین ...

پروین چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:18 ق.ظ

روح مادر نازنینت شاد هاله جان
مطمئنم مامانت الآن خوشحالن که لباس سیاهت رو درآوردی عزیزم
برای مهربان هم از خدا صبر میخوام. غم بزرگی است :(

خیلی بزرگ و سخته پروین خانم ...
نمی دونم شایدم من خیلی کوچیکم و بی ظرفیت ...

وانیا چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ب.ظ http://bfhvaniya.blogsky.com

هاله ی عزیزم
خدا بهت آرامش و صبر بده

ممنونم عزیزم

Chap dast چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ب.ظ http://chapdastam.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
ختم قرآن برای شادی روح آقا ولی پدر مهربان عزیز
در صورت تمایل برای شرکت، لطفا اطلاع دهید

http://chapdastam.blogsky.com/

ببخشید خیلی کامنتت رو دیر دیدم چپ دست مهربون

مریم پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

ای داد
ای داد
ای داد
چقدر تلخه تجربه ها و حس های مشترک
خدا رحمتشون کنه
هم مادر عزیز شما رو هم پدر گرامی مهربان جان رو
مراقب خودت باش هاله جانم

حس مشترک ..........................

روحی جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:32 ق.ظ http://rouhii.persianblog.ir

چه سخت
ببخش که نبودیم
هر جا هست آرام باشد و شاد
و تو هر روز قوی و امیدوار

سلام .....
من هر روز ضعیف تر از دیروز روحی ...

رها شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ق.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

دلتون آروم عزیزای من

ممنونم رها جونم

فرزانه شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

نمیدونم چی بگم هاله. مرگ ناعادلانه ترین اتفاق این زندگی هست. مخصوصا وقتی که برای عزیزانی باشه که انتظارش رو نداریم. جز صبر چاره ی دیگه ای نیست. دلت آروم.
امیدوارم که مهربان هم صبور باشه. روح رفتگان شاد.

صبر ..... صبر .........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد