...

ازم نخواه با تو بمونم  

تو هیچی از من نمی دونی 

اگه بگم راز دلم رو  

تو هم کنارم نمی مونی ... 

نظرات 12 + ارسال نظر
تیراژه پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:13 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

ناصر عبدالهی...
چقدر دلم هوای آهنگاشو کرده
مخصوصا همینی که نوشتی رو
کاش لینک آهنگشو هم میذاشتی

یه چیزی...
یعنی اینقدر این راز مگو شده؟
یا کسی را محرم دل نمیابی؟
یا...
چی بگم هاله بانو جانم..

طفلکی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت ....
یادش به خیر
این راز مگو نیست یکی یه دونه بدون سوم شخص غایب
این روزها حالم عجیب خوبه در موردش می نویسم حتما
این نوشتن لازمه...

میلاد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

تیراژه اینم لینک اهنگ

http://s2.picofile.com/file/7163963545/AzamNakhah.mp3.html

ممنونم برادر جان ...

تیراژه پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:26 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

مرسی میلاد
این که تو لپ تاپ داشته باشم فرق داره با سی دی و ام پی فور
ممنون

فرزانه جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

به چشمان خود هم سر دلت را مگوی
که می گریند و سر نگهدار نیستند
"رهی معیری"

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
یارب کجاست محرم رازی که یکزمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
انیش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید ...

دل آرام شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:09 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com

هممون رازهای مگویی داریم و مطمئن هستیم که اگر کسی بشنودشون ترکمون میکنه ... قضاوتش دربارمون تغییر میکنه ... تندیسمون توی ذهنش فرو میریزه ...
اونی که دوستمون داره غصه میخوره و اونی که نه شاد میشه ...
حکایت عجیبیه حکایت حرفهای مگو ... اما من یه روز میگم به اونی که میدونم میتونه این همه بار رو تحمل کنه ...

... حکایت عجیبیه حکایت حرفهای مگو ...

م . ح . م . د شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ق.ظ

امروز دوستم اومده بود خونمون ، تو اوج سرخوشی دوتامون نمیدونم چرا این آهنگو از موبایلش گذاشت ...

راستش خودم نمی دونم چرا یه دفعه این آهنگ اومد تو ذهنم ...

نینا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ق.ظ

هاله جان رها کن. اینکه با منطق خودت با خودت کنار بیایی خیلی بهتره. گاهی ادما ارزش این همه انتظار و هم ندارن. و زمان بهترین راهه برای فراموشی

الهی فدای تو بشم نینا
دلم برات یه ذره شده
(هر کی این جمله رو بخونه فکر می کنه من هر رور تو رو می دیدم ... ولی به جان هاله عجیب دلتنگتم ... هر چند که مقصر خودمم)

سارا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

تو دل همه ماها رازهای بزرگی هست که شاید اگه گفته بشه همه تنها بشیم

نمی دونم سارا جان
شاید اگه نترسیم و حرف زنیم خیلی چیز ها عوض بشه

بهنام شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http://harfehesabi.blogsky.com/

چی بگم والله!

تو هیچی نگو پسر جان
یرو درست رو بخون و تنبلی رو بذار کنار و واحد هم حذف نکن

نینا سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ب.ظ

خوب هاله جونم فکر نکنم با هم فاصله زیاد داشته باشیم.
میخوای هر روز بیام جلو جسینیه ارشاد وایسم هرررررووووز ببینیم همدیگرو
قربون محبتت هاله عزیز.دوست دارم دختر کوچیکه آقای صادقی

الهی قربونت برم نینا جونم
فکر بدی هم نیست ها
منم دوست دارم نینای عزیز
(نینا به خدا خودم رو کشتم اما هیچ جوری نمی تونم برات کامنت بذارم)

سمیرا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ب.ظ

ولی من میگم به آدمش بستگی داره

yasna سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

خوب بگو راز دلت رو تا برم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد