فرصتهای کوتاه

یکی تو خواب رویایی 

یکی تو هوشیاری 

یکی با درد  

یکی با آرامش ... 

یکی رو زمین خدا  

یکی تو آسمون میون ابرا 

یکی تو آب میون موج ها ... 

نمی دونم زمان رفتن من کی می رسه شاید امروز شاید فردا  

باید یادم باشه کار نیمه تموم نداشته باشم  

باید یادم باشه به کسایی که دوسشون دارم یادآوری کنم که برام عزیزن 

باید یادم باشه که ... 

امروز باز یکی از بچه های وبلاگ نویس رفت درسته نمی شناختمش اما جزئی از ما بود ... کاش یادمون بمونه فرصت ها خیلی کمه ... کاش یادم بمونه ...

زیاده عرضی نیست زمان کوچ من و تو ...

نظرات 4 + ارسال نظر
فاطمه شمیم یار سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ب.ظ

سلامممم هاله جان
کاش زیاده دیر نرسیم....
روحش شاد...

سلام جان خواهر
کاش ...
روح هر دو شاد

کیانا سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

کاش...

دختری از یک شهر دور چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

رفتن ها رو دوست ندارم... مخصوصا رفتن های بی موقع...

هم نام من رفتن هیچ وقت به موقع نیست ...

پونه پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ

فکر نمیکنم رفتن با موقع هم داشته باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد