عشق

داشت سالاد درست می کرد اونم با یه کارد تیز ... 

تو ذهنش غوغایی بود از فکر های درهم برهم ... به این فکر می کرد که دوسش داره یا نه؟ داشت کلمه دوست داشتن رو پیش خودش آروم آروم زمزمه می کرد که یه لحظه حواسش پرت شد و انگشتش رو برید چند قطره خون ریخت روی زمین٬ هول شد و فوری دستش رو برد سمت دهنش ... چون زخم باز بود ویروس عشق وارد خونش شد و به سرعت برق تو تمام بدنش پخش شد ...    

نظرات 26 + ارسال نظر
کیانا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام و اوووووووووووووووووووووول شدم
حالا اشتیم
کاش دستشو نمیبرد جای دهنش ....این ویروس درمان نداره ...پادزهری واسش نیس...


شام ما هم فراموش نشود خوشگل بانو

بله و تبریک من رو قبول بفرمایید
نمی دونم کیانا شاید پاد زهر احتیاج نداشته باشه ...
تو بیا شام دادن رو چشمهام

گندم دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://gandomak.blogsky.com/

آخی چقدر ناز
فکرشو بکن عشق ویروس باشه
میشه؟

خوبی گندم طلایی؟؟؟؟

مامانگار دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ

..و گلبولهای سفید خون..به احترام ورود ویروس عشق..بکناری رفته و تعظیم نموده و کلاه از سر برمیدارند..
..و اینگونه همه هستی دست بدست هم میدهند به عشق !!..
سلام بانوهاله عزیزم...
...بهتری نازنین ؟..همیشه شادو عاشق باشی الهههههی ..

سلام مامانگار جونم
الهی من فداتون بشم
چقدر قشنگ بود این تعبیرتون از گلبول های سفید
من دارم تلاش می کنم خوب باشم و محکم
این چند خط رو تو خواب به ذهنم سپردم مامانگار جونم ...

ماهی گلی دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ق.ظ

هاله خوبی سرحال نیستیاااااااااااااا فکر نکنی ما نمی فهمیم کاش می تونستم واسه شادیت یه کاری بکنم

سلام ماهی جونم
یه جان هاله دارم تلاش می کنم خوب باشم
همین که هستی همین که بهم سر می زنی خودش بهترین کاره عزیز دلم

نسرین دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ http://benyaamin.blogfa.com

تعبیر نابی بود اما من فکر می کنم ویروسه قبلا توی مغزش بوده و تموم بدنش رو گرفتار کرده بوده

راست می گید نسرین جان
حتما اول تو مغز رسوخ کرده

فاطمه (شمیم یار دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ

سلامم عزیز جان
وای عجب تصوری...
دلت مدام سرشار از دوست داشتن..

سلام جان خواهر
.
.
دیشب خواب نما شدم انگار

جزیره دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ق.ظ

چه رمانتیک

فدای تو جزیره قشنگ

فرزانه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

یعنی اگه سالاد درست کنیم حله دیگه
خوب همیشه که نباید کامنت جدی بذارم:)) (آیکون یه آدم مردم آزار)

فرزانه جونم شما اصلا نیازی نیست به خودت زحمت بدی و سالاد درست کنی همون چاقو رو بگیری دستت افاقه می کنه مطمئن باش

پونه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

چه دلنشین

الهه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام عزیزم.....
عشق اگر ویروس هم باشه اول تو دل آدما شروع میکنه به ساختن خودش...به تکثیر شدن...بعد همهٔ روح و جسم رو مبتلا میکنه...بعد کم کم به دیگران منتقل میشه...وقتی ویروس عشق تو هوا پراکنده باشه،یعنی از یه عاشق دیگه منتشر شده بوده....اگر بخوام اینجوری تعبیر کنم،خوش به حال اون دختر که مبتلا شد به ویروس عشق...چون معلومه عاشق دورو و برش وجود داشته که ویروسش تو هوا پخش بوده.....

سلام الی خودم
خوبی عزیزکم؟؟؟؟؟
منم می خواستم همین جوری بنویسم یعنی ویروس رو توی هوا منتشر کنم اما نتونستم به خوبی تو بسطش بدم به خاطر همون این جوری نوشتم
الهه تا حالا چند بار گفتم که خیلی دوست دارم ؟؟؟؟

محدثه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

وااای!!!
چه خطر ناک!!
واکسن ماکسن نداره نه؟؟!!!!
ولی خیلیم بد نیستااا!!!

نانازی الان تکلیف من رو روشن کن
بالاخره خوبه؟ بده؟ ترسناکه؟؟؟؟؟

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

زخمت را بوسیدم ... لبم درد میکند !

یعنی ویروسش رو لب هم جا می مونه ؟؟؟؟؟

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

علیرضا جان رعایت کن برادر..اینجا خانواده رد میشه!!!
حالا این ویروسه چه عوارضی داره؟
آبریزش؟
عطسه؟
تب؟
استخون درد؟

هررررررررررررررررررررررررررر
به نظر من تنها عارضه اش قلب درده

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

eeeeee
من منظورم اون نبوداااااا
فقط شعر قشنگی بود قفتم بنویسم اینجا !
شعرم ماله نویسنده ی این وبه
http://0n0.blogfa.com/
که تعطیله فعلا !
اصلن به من چه

منظورت کدوم بود که اون نبود ؟؟؟؟؟؟
این وب رو سر زدم تعطیل که هیچی خالی بود ....

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

گفتم !
قفتم

حبیب دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ http://artooni.blogsky.com


خیلی قشنگ نوشتی هاله جان

ساده اما پر معنا

اما گاهی بیرون رفتن عشق به همین سرعت انجام میشه دلیلش رو هنوز نفهمیدم چرا ؟؟؟

سلام آقای اخموی بد اخلاق عصبانی
مرسی
مرز بین عشق و نفرت تنها یه نفسه آقا حبیب

mohajer سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ

عشق گاهی مشق های کودکیست
حس بودن با خدا در سادگیست

عشق گاهی کیمیای زندگیست
عشق در گل راز ناپژمردگیست

من چی کار کنم که تو هر وقت کامنت می ذاری یاد داریوش می افتم
عشق به شکل پرواز پرنده است
عشق خواب یه آهوی رونده است
من زائری تشنه زیر باران
عشق تشنه آبی اما کشنده است
تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا رو به گور قصه ها بسپار
صدا کن اسمم و از عمق شب از لب دیوار
برای زنده بودن ......


اما من همچنان معتقدم عشق مال تو کتاب هاست نه واقعیت امروز ...

الهه سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

عاشقتممم

ما بیشتر خانومی

وانیا سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ

تو سالاد که نریخت من سالاد با عشق و خون نمیخورما

نه وانیا
عزیزم گویا ریخت زمین

ارش پیرزاده سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.arashpirzadeh.persianblog.ir/

چه قشنگ ....

مرسی آقای پیرزاده
هانای خوشگل ما چطوره؟

آوا چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ق.ظ

ویروس ع.ش.ق...آیا
آنتی ویروسش را
کشف کرده اند؟
کاش کشف
نمایند...
یاحق...

آوا جان
هنوز کشف نشده گویا
من عاشق این مدل نوشتنتم به خدا آوا

پونه چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

به کلی مارو از یاد بردی ها

من
من خیلی بی جا می کنم
خودت می دونی که چقدر گرفتار بودم
فردا صبح از خجالتت در می یام

محدثه چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

نه! خوبه!
اگه ویروسش از اونا نباشه که وسط مریضی بزاره و بره البته!!

اینم حرفیه
نه بابا بچه هام یه چیزهایی می فهمن

بهنام پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلام
باز جای شکرش باقیه که خون نریخت توی سالاد!!!
ایششششش اینقده بدم میاد!

سلام پسر
تو برو کاری رو که بهت سپردم انجام بده

مهدی پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.sweetdeath2.persianblog.ir

یعنی من دارم از خجالت آب میشم!
شرمنده که اینقدر بی خبرم ازت...
خیلی بده که کسی رو لینک کنی و بهش سر نزنی
شرمندم...
ببخشید...

چوب کاری می کنی مهدی
منم بهت سر نزدم
راه بهتری برای شرمنده کردن سراغ نداشتی

گل مریم یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.forever.blogsky.com

قشنگ بود

مررررررررررررررررررررررررررررررررسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد