جاده

از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده 

آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده 

غم سرگردونی هامو با تو صادقانه گفتم 

اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم

من سرگردون ساده تو رو صادق می دونستم

این برام شکست اما تو رو عاشق می دونستم

تو تموم طول جاده که افق برابرم بود

شوق تو راه توشه من

اسم تو همسفرم بود ...

من دل شیشه ای هر جا 

پر شکستم که شکستم

زیر کوه بار غصه پر شکستم که شکستم

عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده

تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده

نیزه نمباد شرجی وسط دشت تابستون

تازیانه های رگبار توی چله زمستون

نتونستن نتونستن کینه من و بگیرن

از من خسته خسته شوق رفتن و بگیرن

حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن

پر نیاز تو برای آه کشیدن و شنفتن

تو رو با خودم غریبه از خودم جدا می بینم

خودم و پر از ترانه تو رو بی صدا می بینم

اون همیشه با محبت واسه من تو دیگه نیستی

نگو صادقی به عشقت آخه چشمات می گه نیستی

من سرگردون ساده تو رو عاشق می دونستم 

این برام شکسته اما تو رو عاشق می دونستم ...

......................

امروز تمام خستگی ام رو با خودم بردم حرم به امید اینکه ... من ...

پی شعر نوشت: این یکی از آهنگ های قدیمی داریوش 

                                                                                 هاله بانو تیرماه 90 _ قم 


نظرات 10 + ارسال نظر
محدثه جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

آخی!
چقدر قشنگ بود...
نشنیده بودمش...
هاله جونم،منو هم دعا کن.
بد جور نیاز به دعا دارم

محدثه جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

اول شدم؟!!!!

حبیب جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:37 ب.ظ http://artooni.blogsky.com


خوش به حالت رفتی قم ما تو خونه کپک زدیم

دلارام جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:18 ب.ظ

سفر سیاحتی زیارتیتون قبول

رزیتا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ http://rose-aabi.blogsky.com

واسه پست بالا جای نظرنذاشتی اینجا میگم.هاله بانو ناراحت نباش همه آدما گاهی بی وفا میشن.مخصوصا زمانی که حال آدم گرفتس.ازخداوند آرامشتو میخوام.آروم باش.

مامان مانی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ب.ظ http://maniyooshi.niniweblog.com

سلام خاله . زیارت قبول . ما که هر وقت ازت غافل شدیم رفتی زیارت. خدا رو شکر همه جاهای زیارتی رو هم رفتی که بگیم ایشااله مکه و کربلا و... ولی بازم هر جا رفتی زیارت به یاد ما هم باش...
بوسسسسسسسسسسسس

یاور شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ

از باغ می برند چراغانی ات کنند

تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار

تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانی ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه است که قربانی ات کنند

------------------------

اینو برات sms کردم ولی ظاهرا deliver نشد. واسه همین همین جا نوشتم

روزهای خوشی برات آرزو می کنم

ماشا یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://bluman.persianblog.ir/

سلام دوست من.

بر شانه های شب
خبر شومی روئیده است
کز کز گیسو
در شهوت شعله
کبوتر در بزم کفتار....
....
....
واتوره به روز شد و چشم انتظار شما عزیز گرامی.

وانیا یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ب.ظ

هاله نمیدونم چرا گمت کردم
ریدر فیلتره
آدرس جدیدت نمیاد بالا منم فکر میکنم آپ نکردی ببخش
ولی بیادتما

پونه سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

الهی من بمیرم که اینقدر دیر به دیر میام سراغ خواهرم

وای خدا نکنه پونه جونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد