... 20 ...

بعد از بیست ماه چهاردهم به چهارشنبه افتاد ... 

و چه دل آشوبه ای دارم من ...

خواب

دلم هوای خواب دیشبم رو کرده ... 

چه حس و حال خوبی داشت ... خنده هاش از ته دل بود، چه دل بی کینه ای داشتم ...  

فقط کاش بیداری دنبالش نبود ...

انتهای راه رسید ...

اونقدر درد کشید که آخرش تو درد غرق شد ...

کلیک

دل گیر

روزی با خود فکر می کردم که اگر او را با غریبه ای ببینم  

شهر را به آتش خواهم کشید!

اما اکنون حتی حاضر نیستم  

کبریتی روشن کنم  

تا ببینم  

او کجاست .....