میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ
سلام بر دختر کوچیکه آقای صادقی
از این برهاااااااا (الان تیراژه میاد گیر میده، باز تو نوشتی از این برها )
فکر کنم امروز کلی تو پارک ساعی حال کردیااااا
خوش به حالت، دل ماهم اب
خانم صادقی شما قرار برای روزهای برفی نمیزارید ؟
من پایم به خداها
سلام اتفاقا میلاد امروز مجبور شدم بیام سر کار دارم برف رو از پشت شیشه تماشا می کنم ... خیلی وقته گذرم به ساعی نیفتاده .. حسابش از دستم در رفته دیگه ... من دیگه هیچ قراری نمی ذارم ... این بار نوبت شما است
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ
ای بابا چه مدیر برنامه ی سختگیری شدیا
خیلی مهربون بودی قبلناها
بزار الهه و تیراژه و دل آرام بگم بیان یکم مدیر برنامه رو تحویل بگیرن تا برامون برنامه جدید بزاره، تور برف گردی یا تو عیدگردی با دوستان
به محمدم بگم بیاد دوتایی شیطونی کنیم
همینه که هست.... کی گفته من مهربونم ... خیلی هم بداخلاق و نامهربونم عمرا من دیگه هیچ برنامه ای رو هماهنگ نمی کنم
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:24 ق.ظ
البته فرزانه خانم این وسط یادم رفت
اون که ۱۰ ساله قراره یه برنامه کوه رو هماهنگ کنه ...
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:29 ق.ظ
پس این وسط به فرزانه خانم امیدوار باشیم تا به زودی برامون تور کوهنوردی بزاره
اینجوری نمیشه، باید خیلی تحویل گرفت مدیر برنامه رو
بگم بچه بیان یکم زیاد تحویلت بگیرن، از اون چای بزرگ های کافه اخری برات بخرن
خوب میلاد جان...منم دلم واسه همه تون تنگ شده..پایهٔ هر برنامه ای هم هستم....خب این دفعه تو برنامه بذار...داداش بزرگ بالاخره باید یه کار بکنه واسه مون دیگهههه به جای اینهمه منت کشی برنامه گذاشته بودی تا الان همه چی هماهنگ شده بود
همینو بگو به خداااااااااااا بینم هنرش رو دارید یه برنامه هماهنگ کنید
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:03 ب.ظ
بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه، هاله میدونستی ما یه جد در جدمون اصفهانی بودن ؟؟؟؟؟
اخه الهه مشکل اینجاست که یکی باید برای خود من برنامه ریزی کنه تا بیام، اگه بخوام برنامه جور کنم اول باید خودمو برنامه ریزی کنم
میلاد از دست تو بیچاره .... (به تعداد نقطه ها باید حرف گذاشت٬ آیکون شفاف سازی)
من میرم غذا درست کنم...میام نتیجه رو میخونم...ببینم کی پیروز میشه آخرش
نتیجه نداره عزیزززززززم خودتو خسته نکن
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:13 ب.ظ
منم همینو میگم دیگه الهه، خوب کوردینیتور به این خوبی و مهربونی داریم که کلیم سابق و تجربه هماهنگی داره، 20 سال سابقه در زمینه هماهنگ کردن برنامه های دورهمی آخه ماها که عددی نیستیم در مقابلش گند میزنیم به همه چی (ایکون اوردن هندونه ها از وبلاگ الهه به وبلاگ خود هاله)
۲۰ سال سابقه ؟؟؟؟ مگه من چند سالم و خودم خبر ندارم !!!!!!!!!!!!
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:15 ب.ظ
الهه تو هم تیمی من بودی یا هاله؟؟؟ عجب شماها ادم فروشی می کنید سری
اون از دل آرام که به دلفین من میگه، نهنگ
این از هاله که بهش میگه تمساح
جونور دریایی دیگه این وسط نبود به جای این دلفین بیچاره بیچاره بگید؟؟؟
هررررررررررررررررررررررررررر راست می گی نهنگ بود ستاره دریایی٬ شیر دریایی٬ اره ماهی ... بازم بگم؟؟؟؟؟
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ
اشتباه تایپی خودمو تصحیحی می کنم
30 سال سابقه هماهنگی داشتن
اشتباها ذکر شد، 20 سال
(ایکون پودر لازم)
پودر چیه خونت حلاله
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ
هاله چرا عصبانیت، چرا خشونت، چرا محبت و دوستی و دورهم بودن نه؟؟؟؟؟
بیا یه قرار بزار با دوستان، همه کدروت ها برطرف میشه
(ایکون یه سواستفاده چی)
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:28 ب.ظ
اصلا اینطوری نمیشه، باید یه فکر اساسی کرد
گوشی رو بردار و به همه دوستان زنگ بزن و بگو من با این میلاد دعوام شده، پاشید بیاید فلان جا دورهم پودرش کنیم
به منم بگو بیام
زرنگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میلاد
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ
خیلی شیطونی کردم، برم به کارهام برسم که کلی کار دارم
سلام بر دختر کوچیکه آقای صادقی
)

از این برهاااااااا (الان تیراژه میاد گیر میده، باز تو نوشتی از این برها
فکر کنم امروز کلی تو پارک ساعی حال کردیااااا
خوش به حالت، دل ماهم اب
خانم صادقی شما قرار برای روزهای برفی نمیزارید ؟
من پایم به خداها
سلام
اتفاقا میلاد امروز مجبور شدم بیام سر کار
دارم برف رو از پشت شیشه تماشا می کنم ...
خیلی وقته گذرم به ساعی نیفتاده .. حسابش از دستم در رفته دیگه ...
من دیگه هیچ قراری نمی ذارم ... این بار نوبت شما است
ای بابا چه مدیر برنامه ی سختگیری شدیا
خیلی مهربون بودی قبلناها
بزار الهه و تیراژه و دل آرام بگم بیان یکم مدیر برنامه رو تحویل بگیرن تا برامون برنامه جدید بزاره، تور برف گردی یا تو عیدگردی با دوستان
به محمدم بگم بیاد دوتایی شیطونی کنیم
همینه که هست....
کی گفته من مهربونم ... خیلی هم بداخلاق و نامهربونم
عمرا من دیگه هیچ برنامه ای رو هماهنگ نمی کنم
البته فرزانه خانم این وسط یادم رفت
اون که ۱۰ ساله قراره یه برنامه کوه رو هماهنگ کنه ...
پس این وسط به فرزانه خانم امیدوار باشیم تا به زودی برامون تور کوهنوردی بزاره
اینجوری نمیشه، باید خیلی تحویل گرفت مدیر برنامه رو
بگم بچه بیان یکم زیاد تحویلت بگیرن، از اون چای بزرگ های کافه اخری برات بخرن
اخ آره چقدر دلم از اون چایی های آقای اسحاقی خواست
این آغاز در انتهای فصل سرد رو پایه م شدیــــــــــــــد...
چطوری عشق مولول؟
خوبم عزیززززززززززززززززززززم
دلم برات خیلی تنگه
مخصوصا حتما حتما سفارش می کنم برات از اون چایی کیسه ای باحالا بخرن، همون که شبیه گونی بود
دقیقا از همون چایی کیسه ای ها منظورم بود بچه ...
میبینم که حرف از برنامه ست...هاله چرا خشمگینی؟چرا برنامه نمیخوای بذاری؟چرا؟چرا؟چراا؟
چون می خوام یه بارم یه نفر به من زنگ بزنه بگه بیا دور هم جمع شدیم ...
خوب چی می شه یه دفعه هم شما ها هماهنگ کنید...
افرین به خواهر خوب خودم الهه، که نیومده پایه برنامه است
می بینی الهه، اصلا به فکر ماها نیست
نمیگه ما میریم معتاد میشیم، برامون برنامه نمیزاره
میلاد تو این برف می خوای پودر بشی ؟؟؟؟؟؟؟
میدونی چیه هاله جان، مسئله اینجاست که وقتی یه نفر میشه کوردینیتور، تا اخر این وظیفه مهم به گردنش (ایکون میلادی که هر هر داره میخنده)
دارم برات میلادددددددددددددددددددددددد
من از همین جا رسما اعلام می کنم که دیگه هیچ برنامه ای رو هماهنگ نمی کنم
ای آقا، رسمی و غیر رسمی نداره خواهر من
بچه ها لطفا 7 تا چایی گونی بیارید تا دل هاله برنامه ریز به دست بیاریم تا به زودی برامون برنامه عید گردی بزاره
از همه ی دوستان و عزیزان خواهش میکنم حتما حتما برون، کافه مورد نظر در خیابان ولیعصر و از اون چایی مخصوص ها بخرن
هاله خود این هوا پودریه، دیگه منو لازم نداره
میلاد من گفتم دلم از اون چایی ها می خواد اما نگفتم با دو تا چایی گول می خورم ....
میلاد کاری نداره که..از اون تی بگ پارچه ای ها پیدا میکنم،یا نه،پارچه ش رو پیدا میکنم میشینم تی بگ میدوزم!یه همچین خانوم هنرمندیم من!بعدش توش چای میریزیم فرت و فرت واسه هاله دم مکینم بخوره
ببین هاله من چقدددر به فکرتم...چقدددر مایه میذارم.....
منم دلم برات یه ذررره شده به خداااااااااا
الهه تا جایی که من می دونم میلاد اصفهانیه هاااااااااااااا

.
.
.
ممنونم از الهه ی هنرمند، خواهرجان اونا بیشتر شبیه گونی بودن تا پارچه
یادش بخیر چقدر خندیدیم سرشون
الهه تو نمیدونی این هاله از چی خوشش میاد؟؟
بیا گولش بزنیم برامون برنامه جدید بزاره
خلی هوس کردم دورهم باز جمع شیم
هاله همه چی دوست داره ....
بذار یه کم فکر کنم ....
چطوره یه دسته گل برام بخری بفرستی شرکت ؟؟؟
شاید یه کمی دلم به رحم بیاد
خوب میلاد جان...منم دلم واسه همه تون تنگ شده..پایهٔ هر برنامه ای هم هستم....خب این دفعه تو برنامه بذار...داداش بزرگ بالاخره باید یه کار بکنه واسه مون دیگهههه
به جای اینهمه منت کشی برنامه گذاشته بودی تا الان همه چی هماهنگ شده بود
همینو بگو به خداااااااااااا
بینم هنرش رو دارید یه برنامه هماهنگ کنید
بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه، هاله میدونستی ما یه جد در جدمون اصفهانی بودن ؟؟؟؟؟
اخه الهه مشکل اینجاست که یکی باید برای خود من برنامه ریزی کنه تا بیام، اگه بخوام برنامه جور کنم اول باید خودمو برنامه ریزی کنم
میلاد از دست تو
بیچاره .... (به تعداد نقطه ها باید حرف گذاشت٬ آیکون شفاف سازی)
میلاد اصفهانیه...من نیستم که
والله شک کردم بهت ...
هررررررررر میلاد
چقدر برنامه ریزیت دنگ و فنگ داره داداشم!هاله یه فکری به حال این بکن تو رو خداااا
الهه میلاد فقط باید پودر بشه
پودر مقوی ای هم میشه...نه هاله؟ میشه ازش غذای ماهی درست کرد...نه که دلفینا رو دوست داره
هرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
راستی کی بود دلفین رو می گفت تمساح ؟؟؟
من میرم غذا درست کنم...میام نتیجه رو میخونم...ببینم کی پیروز میشه آخرش
نتیجه نداره عزیزززززززم خودتو خسته نکن
منم همینو میگم دیگه الهه، خوب کوردینیتور به این خوبی و مهربونی داریم که کلیم سابق و تجربه هماهنگی داره، 20 سال سابقه در زمینه هماهنگ کردن برنامه های دورهمی
آخه ماها که عددی نیستیم در مقابلش
گند میزنیم به همه چی
(ایکون اوردن هندونه ها از وبلاگ الهه به وبلاگ خود هاله)
۲۰ سال سابقه ؟؟؟؟
مگه من چند سالم و خودم خبر ندارم !!!!!!!!!!!!
الهه تو هم تیمی من بودی یا هاله؟؟؟ عجب شماها ادم فروشی می کنید سری
اون از دل آرام که به دلفین من میگه، نهنگ
این از هاله که بهش میگه تمساح
جونور دریایی دیگه این وسط نبود به جای این دلفین بیچاره بیچاره بگید؟؟؟
هررررررررررررررررررررررررررر
راست می گی نهنگ بود
ستاره دریایی٬ شیر دریایی٬ اره ماهی ... بازم بگم؟؟؟؟؟
اشتباه تایپی خودمو تصحیحی می کنم
30 سال سابقه هماهنگی داشتن
اشتباها ذکر شد، 20 سال
(ایکون پودر لازم)
پودر چیه خونت حلاله
هاله چرا عصبانیت، چرا خشونت، چرا محبت و دوستی و دورهم بودن نه؟؟؟؟؟
بیا یه قرار بزار با دوستان، همه کدروت ها برطرف میشه
(ایکون یه سواستفاده چی)
اصلا اینطوری نمیشه، باید یه فکر اساسی کرد
گوشی رو بردار و به همه دوستان زنگ بزن و بگو من با این میلاد دعوام شده، پاشید بیاید فلان جا دورهم پودرش کنیم
به منم بگو بیام
زرنگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی شیطونی کردم، برم به کارهام برسم که کلی کار دارم


اما جدای از شوخی یه برنامه میچسبه ها
فعلا برم تا کتک نخوردم
خداحافظ هاله جان
تازه می گه خیلی ....
میلاد کار تو از کتک گذشته
هاله اینارو ول کن بیا خودمو خودت بریم ساعی
روز و ساعتش با تو. من که زمانم دست خودمه.
بریم تا عبرت بچه ها باشه اذیتت نکنن
الهی قربونت برم
شرمنده ام به خدا نینا
دیگه حسابش از دستم در رفته که چند وقته هی می گم باشه هماهنگ می کنم اما ....
ما که برف این مدلی ندیدیم تو عمرمون تا حالا

اما خارج از موضوع پست هماهنگ کردن قرار های دوستانه خیلی سخته ...دوستای من هم همیشه میندازنش گردن من
تازه غرغر هم میکنن
الههههههههههههههی
من که قراره دیگه هیچ قراری رو هماهنگ نکنم آذرنوش جان
سلام هاله جان..
اینجام برف اومده هوارتا.....
موافقم...باید عشق را سرود...
باید دوباره آغاز شد..در هر لحظه لحظه !
سلام مامانگارم
خوبید شما؟
من برف امسال رو تو شهر شما دیدم اما خدا رو شکر اینجا هم بارید