درباره من
من هاله هستم ... دختر کوچیکه خانم و آقای صادقی
ادامه...
روزانهها
همهپیوندها
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- دی 1403
- فروردین 1403
- اسفند 1401
- بهمن 1401
- دی 1401
- آذر 1401
- آبان 1401
- مهر 1401
- شهریور 1401
- مرداد 1401
- تیر 1401
- اردیبهشت 1401
- فروردین 1401
- اسفند 1400
- بهمن 1400
- دی 1400
- آذر 1400
- آبان 1400
- مهر 1400
- شهریور 1400
- مرداد 1400
- تیر 1400
- خرداد 1400
- فروردین 1400
- اسفند 1399
- بهمن 1399
- دی 1399
- آذر 1399
- آبان 1399
- مهر 1399
- شهریور 1399
- مرداد 1399
- خرداد 1399
- اردیبهشت 1399
- فروردین 1399
- اسفند 1398
- بهمن 1398
- دی 1398
- آذر 1398
- آبان 1398
- مهر 1398
- شهریور 1398
- مرداد 1398
- تیر 1398
- خرداد 1398
- اردیبهشت 1398
- فروردین 1398
- اسفند 1397
- بهمن 1397
- دی 1397
- آذر 1397
- آبان 1397
- اردیبهشت 1397
- فروردین 1397
- اسفند 1396
- بهمن 1396
- دی 1396
- آذر 1396
- آبان 1396
- مهر 1396
- شهریور 1396
- مرداد 1396
- تیر 1396
- خرداد 1396
- اردیبهشت 1396
- فروردین 1396
- اسفند 1395
- بهمن 1395
- دی 1395
- آذر 1395
- آبان 1395
- مهر 1395
- شهریور 1395
- مرداد 1395
- اردیبهشت 1395
- فروردین 1395
- بهمن 1394
- آذر 1394
- مهر 1394
- خرداد 1394
- اردیبهشت 1394
- فروردین 1394
- بهمن 1393
- دی 1393
- آبان 1393
- مهر 1393
- شهریور 1393
- مرداد 1393
- تیر 1393
- خرداد 1393
- اردیبهشت 1393
- فروردین 1393
- اسفند 1392
- بهمن 1392
- دی 1392
- آذر 1392
- آبان 1392
- مهر 1392
- شهریور 1392
- مرداد 1392
- تیر 1392
- خرداد 1392
- اردیبهشت 1392
- فروردین 1392
- اسفند 1391
- بهمن 1391
- دی 1391
- آذر 1391
- آبان 1391
- مهر 1391
- شهریور 1391
- مرداد 1391
- تیر 1391
- خرداد 1391
- اردیبهشت 1391
- فروردین 1391
- اسفند 1390
- بهمن 1390
- دی 1390
- آذر 1390
- آبان 1390
- مهر 1390
- شهریور 1390
- مرداد 1390
- تیر 1390
- خرداد 1390
تقویم
دی 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 |
جستجو
آمار : 214735 بازدید
Powered by Blogsky
بادبادک
تمام احساسم را
چه خوب و چه بد
چه عشق و چه نفرت
انتظار و دلبستگی
آرزوها و دلتنگی و حسرت
همه و همه را گره می زنم به نخ بادبادک
در مرتفع ترین مکان دلم می ایستم
تا با اولین نسیم بادبادک را به پرواز در بیاورم
می خواهم خالی شوم
خالی از هر گونه احساس
اما نمی دانستم حتی نسیم هم با من سر لجبازی دارد ...
هاله بانو
جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ
651365163بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site01.fay.ir
نسیم می خواست بازی کنه با تو با احساست ..
ولی من اصلا حوصله بازی ندارم
تا نسیم با تو لجبازی نکنه و مخالفت نوزه که بادبادکت بالا نمیره!!!پس بزار کار خودش بکنه...
توام باهاش لج کن
لج و لجبازی آخر و عاقبت داره ؟؟؟
سلام عزیزم..
فکر کنم تو اگه رهاش کنی هیچ کی نمی تونه جلوش رو بگیره..
سلام تلاش جان
نمی دونم شاید نخ بادبادک رو محکم گرفتم
نسیم میخواد ببینه تو چقدر ماهری ؟ میخواد ببینه مصمم هستی برای خالی شدن ؟ میخواد کمی مقاومت کنه تا استواری تو رو بسنجه .
من نه مهارت دارم نه استوارم
فقط می خوام ...
بذار لج بازی کنه هاله جانم
هر چی بیشتر سرتق بازی در بیاره تو مصمم تر میشی...تو مقاوم تر میشی...تو بیشتر تلاش می کنی
از قست خالی شدن خوشم نیمد
اون هم از احساس!
تو با احساس گره خوردی نازنین
خلاصی نداری
خلاصی تو از احساس روز فنا شدنه...
کاش می گفتی خالی شوم از احساس بد نه هر گونه...
فنا شدنه خیلی بهتر از این وضعیته آنا
خیلی بهتره ...
ببین هاله جون
نسیم شناس نیستی!
الان همین کامن اولی مثه یه نسیک وزیده که بهت راه ثروتمند شدنو نشون بده تو محلش نمیذاری!!!!!!!!!
وای مومو منفجر شدم از خنده
نسیم شناس
من میگم که یه دوره نسیم شناسی بریم پیش دکتر مومو. بلکه راهکار عملی داشته باشن. هر چی نباشه خوب دکترن دیگه
.
هاله جان طبق تجربه ثابت شده که معمولا در اینجور مواقع عوامل جوی و غیر جوی درست برعکس کار میکنن. شما خودشو ناراحت نکن اگه غیر از این بود باید تعجب میکردی. همینکه تونستی خودت رو خالی کنی خودش کار مهمیه.
آره فرزانه جان فکر کنم رفتن پیش دکتر مومو راهکار مناسبی باشه
فقط می دونم خالی شدن خیلی سخته خیلی سخت
خیلی خیلی سخته ...
سلام
چقدر این متن رو دوست دارم. شاید بخطر حس و حالیه که دارم.
عالی بود هاله جان
راستی دهانت را می بویم... رو شعرش مال احمد شاملو ه
مرسی که بهم سر زدی
مرسی مهران
خواهش می کنم این چه حرفیه
پرینتش کردم و نگهش داشتم
خیلی عالی بود
شاید باید جای دیگه ای رو انتخاب کنی برای هوا کردن بادبادکت و خالی شدن شاید ...
شاید ...
ولی بهترین جا همون دلم بود ...
شاید بادبادکت خیلی سنگینه!
شاید نباید از همه چی خالی شی!
بادبادکتو سبک کن...
نمی شه سبکش کرد
همه چیز به همه وصله نمی شه از هم جداشون کرد ...
جدا کردن یعنی باقی موندن
کار این بادبادکی که گفتی با نسیم راه نمیفته...
چیزی که تو لازم داری یه طوفانه...یه طوفان درست و حسابی...
آره حمید یه طوفان شایدم یه گردباد که بیاد و بادبادک رو با خودش ببره یه جای دور ... خیلی دور ...
نمی دانستم حتی نسیم هم با من سر لجبازی دارد ...
...عزیز دلم...
..اول از همه شک ات را بر بادبادکی از جنس یقین بیاویز ..و در آسمان آبی احساست رها کن...
..مطمئن باش عشق..خود به سراغ دلت می آید...
...
مامانگار شک خیلی بده
تا دیروز مطمئن بودم اما امروز شک کردم ...
اومد و لی من تاروندمش ...
نسیم میدونه که وابسته ای به احساست نمیخواد اونو از تو جدا کنه...
لعنت بر این وابستگی ...
تو نخ بادبادک رو رها کن بالاخره یه جوری میشه دیگه
هاله جانم,
شاید این دفعه باید, همه ی احساس های خوب رو نگه داری برای خودت و احساس های بد رو بسپاری به "گرد باد" که ببرتش برای همیشه.
نمیشه خالی شد از احساس. منکه باور نمیکنم.
لاهیگ
کاش می شد رفت ... کاش می شد دل کند از همه چیز و همه کس حتی خودم