پاییز

سلام هزار رنگ 

سلام پادشاه  

سلام هوای دو نفره

سلام روزهای کوتاه  

سلام 

دیر گفتم می دونم که مدتی از اومدنت می گذره،ببخش انگار تو گرمای تابستون مونده بودم

می دونی تابستون خیلی گرمی بود اما باز هم هر چی تلاش کرد نتونست سردی رو که تو این سه سال تو وجودم رخنه کرده رو ذوب کنه و با خودش ببره .... 

به هر حال اگر چه دیره اما با تاخیر خیر مقدم پاییز عزیز ....

نظرات 1 + ارسال نظر
مذاب ها دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 12:02 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

قلم افسار گسیخته در نگارش احساسی که تو برانگیخته ایی  !
تو ای پائیز ؛ تو ای فصل ریزش برگهای خاطره انگیز  !
همواره تداعی دلباختگی زلیخایی و یادگار جنون فرهاد و مجنون لیلی !
انگار روح دمنده ی عشقی در کالبد عشاق !
بر هر خاطره رنگی و بر هر ترانه آهنگی مینشانی !
انگار برای زایش مسیحای عشق ؛ تو مریم ترینی !

زیبا بود بانو

یک دنیا تشکر جناب سپهر
خیلی خوبه که هنوز کسی هست که در این خونه رو بزنه و بیاد داخل، مکثی کنه و برای من کامنتی زیبا بذاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد