دل گیر

روزی با خود فکر می کردم که اگر او را با غریبه ای ببینم  

شهر را به آتش خواهم کشید!

اما اکنون حتی حاضر نیستم  

کبریتی روشن کنم  

تا ببینم  

او کجاست .....

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم نگار یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ق.ظ

وقتی به عمق دریا میرسی..دیگه هیاهوی موج رو نمیشنوی ...
متن قشنگی بود...

خب حال خاله هاله عزیزمون چطوره ؟..
امیدوارم کنار عزیزانت بخصوص غنچه خوشبو ونازنین ..آتریسای دوست داشتنی خوب و خوش باشی...

بهنام یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ب.ظ

این تغییرات واسه گرون شدن قیمت کبیریته یعنی؟!

تیراژه سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام هاله بانو ...
حس این پستت برایم آشناست..خیلی آشنا..
بیشتر از اینکه حاکی از دل کندن باشد و بی تفاوتی، سرشار از رهایی است و عبور و گذر

کسی که پشت میزش نمی شینه! چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:05 ب.ظ

تو این شرایط اگه طرف خودش کوه نور هم بشه آدم دلش میخواد با بیل خاموشش کنه
کلا فاز میده وقتی آدم به پست های جدی و احساسی با کامنت های این مدلی گند میزنه. (آیکون مراجعه شود به دلی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد