بادبادک

تمام احساسم را

چه خوب و چه بد 

چه عشق و چه نفرت  

انتظار و دلبستگی 

آرزوها و دلتنگی و حسرت

همه و همه را گره می زنم به نخ بادبادک 

در مرتفع ترین مکان دلم می ایستم  

تا با اولین نسیم بادبادک را به پرواز در بیاورم   

می خواهم خالی شوم   

خالی از هر گونه احساس

اما نمی دانستم حتی نسیم هم با من سر لجبازی دارد ...

نظرات 20 + ارسال نظر
site01 جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.site01.fay.ir

651365163بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site01.fay.ir

هاله جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ http://assman.blogsky.com

نسیم می خواست بازی کنه با تو با احساست ..


ولی من اصلا حوصله بازی ندارم

mohsen جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://mohsenemamverdi.blogsky.com

تا نسیم با تو لجبازی نکنه و مخالفت نوزه که بادبادکت بالا نمیره!!!پس بزار کار خودش بکنه...

وانیا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ب.ظ

توام باهاش لج کن

لج و لجبازی آخر و عاقبت داره ؟؟؟

تلاش جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ

سلام عزیزم..
فکر کنم تو اگه رهاش کنی هیچ کی نمی تونه جلوش رو بگیره..

سلام تلاش جان
نمی دونم شاید نخ بادبادک رو محکم گرفتم

دلارام جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

نسیم میخواد ببینه تو چقدر ماهری ؟ میخواد ببینه مصمم هستی برای خالی شدن ؟ میخواد کمی مقاومت کنه تا استواری تو رو بسنجه .

من نه مهارت دارم نه استوارم
فقط می خوام ...

آناهیتا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

بذار لج بازی کنه هاله جانم
هر چی بیشتر سرتق بازی در بیاره تو مصمم تر میشی...تو مقاوم تر میشی...تو بیشتر تلاش می کنی

از قست خالی شدن خوشم نیمد
اون هم از احساس!
تو با احساس گره خوردی نازنین
خلاصی نداری
خلاصی تو از احساس روز فنا شدنه...
کاش می گفتی خالی شوم از احساس بد نه هر گونه...

فنا شدنه خیلی بهتر از این وضعیته آنا
خیلی بهتره ...

مومو شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ق.ظ

ببین هاله جون
نسیم شناس نیستی!
الان همین کامن اولی مثه یه نسیک وزیده که بهت راه ثروتمند شدنو نشون بده تو محلش نمیذاری!!!!!!!!!


وای مومو منفجر شدم از خنده
نسیم شناس

فرزانه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:18 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

من میگم که یه دوره نسیم شناسی بریم پیش دکتر مومو. بلکه راهکار عملی داشته باشن. هر چی نباشه خوب دکترن دیگه.
هاله جان طبق تجربه ثابت شده که معمولا در اینجور مواقع عوامل جوی و غیر جوی درست برعکس کار میکنن. شما خودشو ناراحت نکن اگه غیر از این بود باید تعجب میکردی. همینکه تونستی خودت رو خالی کنی خودش کار مهمیه.

آره فرزانه جان فکر کنم رفتن پیش دکتر مومو راهکار مناسبی باشه

دخترک زبون دراز شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ق.ظ http://dokhtarezabonderaz.blogsky.com

فقط می دونم خالی شدن خیلی سخته خیلی سخت

خیلی خیلی سخته ...

مهـــــــــران شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://kohnehderakht.persianblog.ir

سلام
چقدر این متن رو دوست دارم. شاید بخطر حس و حالیه که دارم.

عالی بود هاله جان

راستی دهانت را می بویم... رو شعرش مال احمد شاملو ه

مرسی که بهم سر زدی

مرسی مهران
خواهش می کنم این چه حرفیه

مهـــــــــران شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ http://kohnehderakht.persianblog.ir

پرینتش کردم و نگهش داشتم

خیلی عالی بود

کیانا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

شاید باید جای دیگه ای رو انتخاب کنی برای هوا کردن بادبادکت و خالی شدن شاید ...

شاید ...
ولی بهترین جا همون دلم بود ...

محدثه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

شاید بادبادکت خیلی سنگینه!
شاید نباید از همه چی خالی شی!
بادبادکتو سبک کن...

نمی شه سبکش کرد
همه چیز به همه وصله نمی شه از هم جداشون کرد ...
جدا کردن یعنی باقی موندن

حمید شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

کار این بادبادکی که گفتی با نسیم راه نمیفته...
چیزی که تو لازم داری یه طوفانه...یه طوفان درست و حسابی...

آره حمید یه طوفان شایدم یه گردباد که بیاد و بادبادک رو با خودش ببره یه جای دور ... خیلی دور ...

پونه شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

نمی دانستم حتی نسیم هم با من سر لجبازی دارد ...

مامانگار یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ

...عزیز دلم...
..اول از همه شک ات را بر بادبادکی از جنس یقین بیاویز ..و در آسمان آبی احساست رها کن...
..مطمئن باش عشق..خود به سراغ دلت می آید...
...

مامانگار شک خیلی بده
تا دیروز مطمئن بودم اما امروز شک کردم ...
اومد و لی من تاروندمش ...

دختری که حرفهایش را نمیخورد یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.dhnemikhorad.blogfa.com

نسیم میدونه که وابسته ای به احساست نمیخواد اونو از تو جدا کنه...

لعنت بر این وابستگی ...

پونه صادقی یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

تو نخ بادبادک رو رها کن بالاخره یه جوری میشه دیگه

Laahig یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ http://laahig.blogfa.com

هاله جانم,
شاید این دفعه باید, همه ی احساس های خوب رو نگه داری برای خودت و احساس های بد رو بسپاری به "گرد باد" که ببرتش برای همیشه.
نمیشه خالی شد از احساس. منکه باور نمیکنم.

لاهیگ
کاش می شد رفت ... کاش می شد دل کند از همه چیز و همه کس حتی خودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد